سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
تدبر در قرآن
آیه قرآن
کاربردی
ابر برچسب ها

سلام !
ضن التماس دعا در این شبهای پرقدر شما دوست عزیز رو به خوندن و شنیدن این خبر دعوت میکنم!
به گزارش خبرگزاری فارس، هادی حسنی از شعرای جوان کشور در دیدار سالیانه
شعرا با رهبر انقلاب در نیمه ماه رمضان شعری را قرائت کرد که تحسین رهبر
انقلاب "امام خامنه ای" را برانگیخت.

تمام غصه‌ی ما بال و پر نداشتن است
ز رمز و راز پریدن خبر نداشتن است

در این قفس متولد شدیم و می‌میریم
طبیعت قفس عمر در نداشتن است

چگونه داغ دلش خون نباشد از غم عشق
که شرط داغ ندیدن جگر نداشتن است

طبیب حاذق بیمار زندگی مرگ است
علاج دردسر عمر سر نداشتن است

فقط نصیب شهیدان سرسپرده‌ی توست
سعادتی که سزای سپر نداشتن است
بشنوید
منبع
 







کشتی عظیمی را در میان امواج تصور کنید که به هر دلیل کسی که سکاندار آن است، یعنی ناخدا، ناپدید شده! شما چه فکر می کنید؟! آیا باید کشتی رها شود تا امواج خروشان دریا برایشان تصمیم بگیرد؟!!!! آیا ممکن است هر کسی راه خودش را برود؟!! شاید باید با روحیه ای صد در صد دموکراتیک، هر چند وقت یک بار، کسی را به عنوان ناخدا انتخاب کنند تا کشتی هر روز در مسیری در دریای سلیقه ها سرگردان شود؟!

اما مطمئن باشید، ملوانان باتجربه تر از این حرفها هستند که با جان و مال خود و مسافران بازی کنند! آنها اولین کاری که می کنند این است که بهترین و شبیه ترین فرد به ناخدا را، بعنوان سکاندار کشتی قرار داده و ناخدا خطابش می کنند! از این پس هدایت کلی کشتی در مسیر، طبق نقشه ها و با توجه به شرایط دریا، در دست اوست!

حالا امروز کشتی امت اسلامی به دلایل مختلف بهترین ناخدای خود یعنی حضرت امام مهدی (عج) را پشت سکان هدایت امت ندارد! مدتها این کشتی به دست شورشیان و خدایان زر و زور در مسیر جهل و توهم حرکت کرد تا به لطف خدا در زمان ما، ملت ایران موفق شدند هدایت را از دست خودپرستان خارج کنند و به دست شبیه ترین افراد به امام بسپارند و او را امام خطاب کنند!

این شاید ساده ترین منطق برای اثبات مساله بسیار مهم و حساس امامت در زمان غیبت باشد! و تاکید بر کلمه "امام" برای نایب و جانشین امام مساله عجیبی نیست!

درود بر امامان حق!

 سلام بر امام غایب، ولی عصر (عج)!

 سلام بر امام خمینی (ره)!

 سلام بر امام سید علی خامنه ای!







زندگی مال من است!

زندگی خوب و بدش مال من است!

زندگی هرچه که هست، نقش من است!

هر زمانی که نفس آید و دیگر نرود،

هیچکس، نقش مرا، هرگز و هرگز نتواند که گرفت!

 







چهارمین جشن هسته‌ای، رونمایی آخرین دستاوردها
تهران- چهارمین جشن هسته ای با حضور "محمود احمدی نژاد" رییس جمهوری اسلامی ایران امروز جمعه ساعت 17در سالن همایش های برج میلاد تهران برگزار و از آخرین دستاوردهای هسته ای رونمایی می شود.
به گزارش ایرنا، این جشن در حالی برگزار می شود که تهدیدها و قلدری های سیاسی روز افزون آمریکا وهم‌پیمانانش نه تنها در عزم دولت و ملت ایران برای تکمیل چرخه دستیابی به فن آوری هسته ای برای مصارف صلح آمیز خللی ایجاد نکرده بلکه این عزم را بیش از گذشته و راسخ‌تر کرده است.
سخنگوی سازمان انرژی اتمی قبلا اعلام کرده بود که با برگزاری مراسم جشن ملی هسته ای در 20 فروردین ماه، یکی از دستاوردهای جدید هسته ای کشور رونمایی خواهد شد. اکنون همه نگاه‌ها معطوف است به اینکه این دستاورد جدید چیست و تنها چاره این است که تا عصر جمعه صبر کرد.
20 فروردین سال 85 رییس جمهوری در سخنرانی افتخارآفرین در جوار بارگاه ملکوتی حضرت امام رضا (ع) با سربلندی این خبر خوش را اعلام کرد،" ایران اسلامی با دستیابی به چرخه سوخت هسته‌ای و غنی‌سازی اورانیوم سه و نیم درصد به جمع کشورهای قدرتمند دارای این فناوری پیوست"، تا این روز غرور آفرین برای همیشه در صفحات زرین تاریخ انقلاب اسلامی ایران ثبت شود.
اکنون چهار سال از نامگذاری روز بیستم فروردین به عنوان روز ملی فن آوری هسته‌ای می‌گذرد و همه‌ساله در این روز با حضور رییس جمهور جشن‌ هسته ای برپا می‌شود.
سه سال پیش، محمود احمدی نژاد، رییس جمهور ایران اسلامی ، در شهر مشهد اعلام کرد که ایران به فرآوری اورانیوم و تولید کیک زرد دست یافته است. از آن روز مقرر شد بیستم فروردین روز ملی فناوری هسته‌ای نامگذاری شود.
در اولین سالگرد بزرگداشت روز ملی فناوری هسته‌ای در سال 1386 رییس جمهوردر شهر نطنز اعلام کرد: امروز اعلام می‌کنم ایران در زمره کشورهای تولید کننده صنعتی سوخت هسته‌ای قرار گرفته است و دانشمندان هسته‌ای به مرحله تولید صنعتی رسیده‌اند.
در دومین سالگرد این جشن ملی یعنی در سال 1387 مصادف با سالگرد بزرگداشت روز ملی فناوری هسته ای، خبری تحت این عنوان که "مرحله نصب 6000 سانتریفیوژ جدید در نطنز آغاز شده است" کام مردم ایران را شیرین کرد و خبر خوش هسته‌ای به دل مردم چه خوش نشست.
سال 88 نیز در20 فروردین ماه به پاسداشت همه تلاش‌های دانشمندان کشورمان جشن گرفته شد و اخبار خوش هسته‌ای یعنی بسته‌بندی سوخت و آماده کردن آن برای قرار گرفتن در راکتورها و تولید نیرو و همین طور آزمایش دو نوع سانتریفیوژ با ظرفیت چند برابر سانتریفیوژهای گذشته از سوی احمدی‌نژاد اعلام شد.
سایت فردو نیز در مهرماه سال 88 رونمایی شد، سایتی برای غنی‌سازی تا 5 درصد و دارای فضای کافی برای 3000 سانتریفیوژ.
چندی بعد یعنی در 22 بهمن همین سال نیز خبر خوش دیگری دل‌های مردم این سرزمین را شادمان کرد و آن تولید سوخت 20 درصد در داخل کشور علی رغم همه فشارها و با وجود تصویب قطعنامه‌های تحریم متعدد از سوی قدرت‌های زورگوی جهان بود.
در اسفند ماه نیز در آئین گشایش نمایشگاه دستاوردهای مرکز علمی علوم و فنون لیزر ایران خبر خوش دیگری را رییس جمهور اعلام کرد و آن دستیابی ایران به فناوری غنی‌سازی لیزری بود. البته احمدی نژاد گفت: با وجود دستگاه‌های سانتریفیوژ، در زمان حاضر بنا نداریم غنی‌سازی اورانیوم را از طریق لیزر انجام دهیم.
در اواخر سال 88 نیز "علی اکبر صالحی "معاون رییس جمهور و رییس سازمان انرژی اتمی درباره مکان‌یابی10 سایت غنی‌سازی جدید خبر داد و اعلام کرد که پس از بررسی نهایی 5 مکان برای ساخت سایت‌های جدید برگزیده خواهد شد و کار ساخت 2 سایت جدید در سال 1389 آغاز می‌شود.
تمام این پیشرفت‌های هسته‌ای توأم با کارشکنی، تبلیغات سوء، جنجال آفرینی، تحریم ها، تهدیدها و فضاسازی‌های غرب علیه ایران اسلامی بوده است اما با لطف خدا و توانمندی دانشمندان داخلی دشمن ناامید شد تا جایی که روزنامه وال استریت ژورنال در گزارشی با اشاره به ناکامی "باراک اوباما" رییس جمهور آمریکا در جلب نظر همه اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل برای تحریم مجدد ایران نوشت: عملکرد رییس‌جمهور امریکا نشان می‌دهد او به این نتیجه رسیده که وجود یک ایران هسته‌ای، امری اجتناب‌ناپذیر است‏.‏
اما جشن هسته ای امسال در حالی برگزار می شود که جمهوری اسلامی ایران در روزهای 28 و 29 فروردین ماه میربان اجلاس بین المللی خلع سلاح با شعار " انرژی هسته ای برای همه، سلاح هسته ای برای هیچکس" خواهد بود.

انتهای خبر / خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) / کد خبر 1043980







بسم الله الرحمن الرحیم!


در مقام حرف بر لب مهر خاموشی زدن

 تیغ را زیر سپر در جنگ پنهان کردن است
 صائب تبریزی


هر ملتی هر جامعه و کشوری افرادی را بعنوان قهرمان ملی و نماد یا الگوی مطلوب و قابل احترام برای خود دارد مثل "گاندی" برای هند، "سیمون بلیوار" و "چه گوارا" برای ملتهای امریکای لاتین، "نلسون ماندلا" برای افریقا یا ناپلئون و.... اما همیشه عده ای هم هستند که به دلایلی مثل تضاد منافع به مقابله و مخالفت با این نمادها و الگوها و این مردان و زنان شجاع و متفاوت، برمی خیزند!
چندی پیش در روز 16 آذر عده ای دانشجو و غیر دانشجو که مدتی است از این روزهای خاص که بخودی خود مجوز راهپیمایی و خودنمایی را به ایشان می دهد بهانه و زمینه مناسب را برای فرصتطلبان ایجاد کردند تا غیرت ملت را تست کنند!!! مشابه امتحانی که دنیای استکبار چند سال قبل با استفاده از دانمارک و درمورد پیامبر اسلام (ص) کرد !
مساله من نفس اهانت به امام نیست!  مگر می‌شود عظمتی بی نظیر و اقیانوسی بی پایان و باشکوه به پوزه سگ‌های صهیونیسم خدشه دار و ناپاک شود! همه ما می دانیم که هیچ ایرانی دلسوز وطن و اسلام امکان ندارد به کسی که تمام عمر کلامی جز برای خدا نگفته و قدمی به غیر از در راه او برنداشته و همه تلاش او استقلال و آزادی ملتهای مستضعف بوده، اهانت کند و این نوع رفتارها جز از وطن فروشانی که نه ایرانی اند و نه هیچ دین و مذهبی دارند سرنمی زند! اما مساله این است، تا کی باید بشریت منتظر حکومت الهی بر زمین باشد؟ این وعده خداست ! بگذارید ساده بگویم در طول تاریخ بارها و بارها امکان حکومت صالحان بوجود آمد ولی هر بار فرد یا افرادی به خاطر منافع شخصی یا گروهی و در واقع نگاهی غیر الهی و دیدی مقطعی، باعث انحراف آن شدند؛ اما از آنجا که نگاه الهی به جامعه بشری، یک دید کلی و یک روند تکاملی است و نه به هدف رسیدن با زور، این امر همچنان در نبرد خیر و شر دست به دست شده است، تا بتدریج جامعه به بلوغ لازم برسد و حکومت عدل الهی را به بازیچه های نفسانی نفروشند. هر ملتی و با نگاهی دقیق‌تر هر فردی وظیفه دارد تا برای رسیدن به این بلوغ اجتماعی و این تکامل تلاش کند .
ما از پس هزاران سال انواع حکومت‌ها از نوع قبیله‌ای تا خان و شاه بازی و حتی دیکتاتوریِ کمونیستی و امپریالیستی و قلدری از نوع دمکراتیک و جمهوری، امروز رسیده ایم به حکومت ولایی که در حقیقت همان چیزی بود که هر پیامبری از زمان مبعوث شدن، به امر خدا، در پی آن بود و شاهد آن هم حکومت سلیمان نبی (ع) و حضرت رسول (ص) و جانشین بر حقش علی (ع) و انشا الله در آینده نزدیک حضرت ولی عصر (عج) !
در کشور ما هم مثل هر کشور مردمی دیگر، کارها و قوانین با چرخش و گردش بین قوا و نهادها و سازمانهای مختلف که البته لازمه و نتیجه تفکیک قوا است انجام می شود. مقام ولایت نیز در بالاترین سطح هماهنگی و سیاستگزاریهای اصولی که خط سیر کلی کشور را در طی سالها تعیین و تبیین می کند، قرار دارد، که این امر نیز پایه های دینی و طبیعتا عقلی و منطقی دارد و در ادامه ولایت پیامبر و امامان معصوم است!
نظام  ولایی مثل کشور ما به آسانی دچار انحراف از راه خدا نمی‌شود زیرا تا وقتی مردم متدین باشند و دین و علمای دین را بخواهند مجلس خبرگانی را انتخاب می‌کنند که از بین مراجع تقلید و مردان دین شناس مناسب‌ترین را برگزیند! و تا اینجا همه چیز بر مبنای دینی دارد و بقیه ساختارهای نظام هم به رای و نظر مردم و تنفیذ و تفویض مسقیم و غیر مستقیم عالم شجاع و متقی و مدبری است که از سوی خدا بواسطه ولایت پیامبر (ص) و معصومین (ع) منصوب است!
هر نوع حکومتی غیر از حکومت الهی به راحتی به دام فساد و استبداد می‌افتد چه مشروطه سلطنتی مثل انگلستان و چه جمهوری فدرالی مثل آمریکا زیرا دلیل فساد دوری از اصل و مبدا آفرینش و غفلت از معاد و سرانجام است و ساختارهای پیچیده حکومتی نهایتا بازی های سیاسی را پیچیده‌تر می‌کند مگر نه اینکه رؤسای جمهور آمریکا مترسکهایی هستند که انعکاس رفتار فرعونی حاکمان پشت پرده اند و با سرنوشت مردم خود و دیگر کشورها بازی می‌کنند ؟! اما در نظام ولایتی حکومتی فاسد است که اکثریت مردمش ظالم و ستمکارند و در حقیقت اگر مردم خبرگان را به درستی انتخاب نکنند در جایگاه رهبری فردی جز ولی خواهد نشست و اینجاست که باید گفت واقعا مردم خود بر سرنوشتشان حکومت می‌کنند زیرا آن روز روزی است که دینشان دینی تحریف شده و ظاهری است و چیزی از آن باقی نمانده و این اتفاقی است که با هر نوع دیگری از حکومت هم خواهد افتاد! (ذکر شد!)
اما حرف مهمتر، بشر در طول تاریخ مقاطع مهم و تاثیرگذار زیادی را پشت سر گذاشته مثل زمان ظهور اسلام. در آن زمان که امپراطوریهای بزرگ جهان به ملتها ستم می کردند و بی کفایتی باعث ضعف و جدایی آنها از ملتها شده بود و دیگر شاهان و حاکمان خدا را بنده نبودند اسلام با تعالیم الهی در شبه جزیره به قدرت رسید ولی متاسفانه پس از رحلت پیامبر (ص) انحراف آغاز شد و بتدریج کیفیت اسلام صادره به دیگر سرزمینها پایین آمد و اگر هوشمندی و وجود الهی امام علی (ع) نبود انحراف به تفرقه عمیق و از هم پاشیدگی اسلام در همان سالهای نخست می انجامید ولی اگر در آن زمان کمی دقیقتر و باتقواتر رفتار می کردند و همانطور که خود پیامبر (ص) به امر خدا در غدیر فرمود عمل می کردند نحوه شکست حکومتهای ظلم و جور و صدور اسلام ناب فرق می کرد قطعا بعضی خشونتها و بی نقوایی ها و در نتیجه رنجشها بوجود نمی آمد و زمینه حکومتهای خلیفه ای ایجاد نمی شد!
حال امروز دوباره به یک نقطه گذار و پیچ تاریخ رسیده ایم! امروز اسلام، این هدیه الهی که خداوند در روز غدیر آن را کامل کرده و در اختیار بشر گذاشت تا اگر می خواهد به سعادت برسد، به آن چنگ زند، بار دیگر توسط یکی از صالحان به بشر هدیه شد! آری! آزادی که امام خمینی (ره) و یارنش به ملتهای در بند ارائه کردند برخلاف نظر بعضی آقایان دستاورد جامعه مدنی و بخصوص دانش غرب نبود! بلکه آزادی و شعور عمیق نهفته در تعالیم اصیل و حقیقی اسلام بود؛ اسلام منهای عرب و عجم !
 اگر در ابتدا به دلیل نبود بصیرت کافی اسلام منحرف نمی شد بشر مجبور نبود قرنها با چراغ بدنبال صراط مستقیم و راهی برای بهتر زندگی کردن بگردد و با آزمون و خطا هر کس بقول مولانا بخشی از حقیقت را در تاریکی بیابد و در آخر به شکلی ناموزون و هیولایی برسد و نامش را پیشرفت، دموکراسی، جامعه مدنی و مدرن بگذارد و مثلا سازمانهای بین المللی و قانونمند اما با قوانین ناقص بسازد و دست آخر در ادای ابتدایی ترین حقوق مادی، چه رسد به معنوی و الهی خویش، عاجز و درمانده شود.
بعضی فکر می کنند که امام یک رهبر انقلابی و یک مبارز سیاسی بود مثل سیمون بولیوار و ماندلا و... که میخواست آزادی و برابری آنگونه که در غرب مطرح است فقط با ظاهر و قالب دینی ارائه کند و نهایتا ثابت کند که دین با مردم سالاری منافاتی ندارد! اما ، "چون که صد آمد نود هم پیش ماست!" راه امام جمهوری اسلامی ایران است نه یک کلمه کم نه یک کلمه بیش! همه چیز بیشتر از آنچه جوامع به اصطلاح پیشرفته مدعی آنند در اسلام ناب محمدی (ص)، اسلام منهای خرافات و تعصبات پوشالی، وجود دارد و امام نه بعنوان یک شبه روشنفکر وامدار مکاتب غرب و شرق بلکه با تعالیم غدیر و کربلا و بعنوان پر افتخار روحانی شیعه و فرزند رسول الله قیام کرد و بر سر شاه و اسرائیل و آمریکا، از همان اول، فریاد کشید! چون آنان را مخالف اصل دین می دید نه فقط مزاحم آزادی بیان و ... باز تکرار می کنم برخی نهایت فکرشان "نود" است اما امام برای "صد" قیام کرد برای برپایی حکومتی با هویت اسلامی نه با پوسته اسلام!
 امام اصل را حفظ حکومت اسلامی میدانست زیرا در نبود حکومت اسلامی هر فسادی به وجود می آید و امید برای از بین بردن ظلم به حداقل میرسد. حفظ حکومت دینی بدون ولایت محال است؛ چون در حکومت بی ولایت نهایتا می توان به مسلمان بودن دولت مردان و روسای قوا و برخلاف قرآن و اسلام نبودن قوانین، تاکید کرد. که آن نیز با هزار اعمال سلیقه و تغییر سیاست می تواند در طول سالها دستخوش تغییر شود مثل بسیاری از کشورها که تغییر رئیس جمهورشان چرخشهای بعضا صد و هشتاد درجه ای در سیاست‌هایشان ایجاد کرد که نمونه های آن ترکیه ، برزیل و ونزوئلا است. اما نظامی که رهبری دینی دارد با بازیهای رنگی و شعارهای انتخاباتی و تهییج گروها و احزاب از محور الهی خارج نمی شود
و حرف آخر اینکه آنانی که به امام لبیک گفتند مردمی بودند که درون مایه عاشورایی قیام امام را با قلب خویش دریافتند. آن روستاییان ساده ای که از دنیا چشمی به آسمان و پیشانی بر خاک داشتند. و آن کارگرانی که با چهره های آفتاب سوخته و دستان ضمخت با اوبیعت کردندو هر کسی از هر قشری که در دل غم دین داشت به صف یاران او پیوست. هرچند عده ای فرصت طلب نیز بودند که وقتی احتمال پیروزی را دادند آمدند تا شاید از این نمد کلاهی برای خود تهیه کنند.

خمینی کوثر است ، دشمن او ابتر است! خامنه ای کوثر است، ، دشمن او ابتر است!
آیه الله نوری همدانی

والسلام!







به نام خدا
خدا یا تو را شکر می کنم بخاطر این شبهای عزیز. شبهای قدر و چقدر دلگیر می شوم که در چنین شبهایی که ملائک آسمان به دیدار امام زمین آمده اند دستی ناپاک ، دلی سیاه ، خون حق را بر سجاده بندگی جاری کرد.
همه گفته اند من هم می گویم که علی(ع) مرد خدا، اولین امام اسلام بود . پدر زنده یتیمان کوفه و مهر پدریِ تمام یتیمان جهان به ژرفای همه تاریخ. علی(ع) یکی از مردان تنها در میان جمع بود! کسی که قطعا تا ابد قدرش شناخته نشود.
اما امشب می خواهم از علی بنویسم، "امام سید علی خامنه ای!". نمی دانم شما از کدام دسته هستید از آنهایی که می گویند "آقا"، از آنهایی که می گویند "سید علی"، یا اینکه می گویید "رهبر معظم انقلاب، آیت الله خامنه ای". اما من مدتی است که به خودم جسارت می دهم و با نیم نگاهی به بزرگترها می گویم: "امام خامنه ای". بله امروز می خواهم درباره همین بنویسم؛ درباره امام بودن او. از اول انقلاب، نه، از قبل از انقلاب، خیلی ها به خود جرات دادند و خواستند به مردی روحانی که لیاقت خود را برای حفاظت از اسلام ثابت کرده بود و بر قلبهایشان حکومت می کرد بگویند "امام خمینی(ره)".
رهبر؛  هر گروهی ، هر جمعی که هدف مشترکی دارند رهبری هم دارند. ولی من فکر می کنم در لفظ امام عشق و صمیمیتی وجود دارد که در کلمه رهبر نیست.
امام خمینی امام انقلاب ایران است. امامی که اسلام را از پستوها و نهانخانه ها بیرون کشید. کاری کرد که شاید اگر حضرت عباس(ع) بود می‌کرد! شاید رسالتی بود شبیه رسالت بانوی کربلا، حضرت زینب(س)! شاید امام همان کاری را کرد که مردانی چون حضرت عبدالعظیم حسنی می‌کردند اگر می‌توانستند! و همه این‌ها یک چیز بود و آن دفاع از حق و زنده کردن و زنده نگهداشتن اسلام ناب محمدی(ص) و ایجاد حکومت اسلامی، حکومتی که بیش از هر حکومتی از قوانین غیر الهی دور باشد. (دقت کنید!)
 حضرت امام خمینی(ره)، امام  جوانهای اول انقلاب و امام و الگوی نسلهای بعد است تا ابد! اما برای جوانهایی مثل من و کم سن تر از من که، امروز در ثانیه ثانیه های التهاب و برای آینده ای مجهول، با چشمانی نگران، به چشم های کس دیگری نگاه می کنیم، عشق و گرمی لفظ امام در وجود سبز و با صلابت "دومین امام انقلاب" حس می شود.
وقتی مرد اول جهان عرب، سید حسن نصر الله، محکم و با صلابت می‌گوید "امام خامنه ای" من ایرانی و عاشق ولایت چرا نگویم ؟!
آن زمان که حضرت امام خمینی (ره) از دنیا رفت بعضی‌ها ترسیدند که نکند انقلابمان از دست برود ولی امروز به اعتراف دوست و دشمن، اگر نبود رهبری هوشمندانه و الهی امام خامنه ای قطعا مسیر کشور عوض می شد . درمسئله هسته ای خیلی ها اعتراف کردند که تنها کسی که ایستاد و طوری دیگر فکر کرد و از میان آن همه دسیسه، "سیاست حق" را تشخیص داد، مقام ولایت بود.
 موارد زیادی در این بیست سال و حتی پیش از آن وجود دارد که لیاقت و شجاعت امام دوم انقلاب را اثبات می کند. اما وقایع پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری شاید بزرگترین آزمون برای امام و امت او بود. امام مثل همیشه زیرک و شجاع و قطعا با توکل به خدا و توسل به امام عصر (عج) در این ماجرای لبریز از فتنه، امت اسلام را از خطر انحراف حفظ کرد.
مساله مهم در هر زمان شناخت امام است اگر اشتباه کنیم هر امامی حتی معصوم (ع) تنها می ماند مثل علی بن ابیطالب (ع)، امام حسن (ع) و هرگز فراموش نکنیم که کربلا را فقط بودن ها بوجود نیاورد، بودن یزیدیان، بلکه نبودن ها هم بوجود آورد، نبودن یاران در رکاب! اگر امروز که وظیفه داریم حضور داشته باشیم شانه خالی کنیم فردای قیامت نمی‌توانیم سربلند کنیم !
در زمان غیبت وظیفه مسلمانان اطاعت از فقیه عادل، عالم، متقی و مسلط به مسایل روز دنیاست. کسی که از ترس عربده های استکبار دینش را، خودش را و به تبع آن ملتش را نفروشد! کسی که همه وجودش را یکبار برای همیشه با خدای یکتا معامله کرده و بس!
به امید ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف!
و السلام!
نوشته شده در شبهای دهه آخر رمضان 1430 هـ.ق.






 

بعد از مدتها که از انتخابات و ایام انتخابات و التهبات گذشت امروز می نویسم!

چهار سال پیش انتخابات دولت نهم بود که من به آقای هاشمی رفسنجانی رای دادم و دلیلم کارهای ایشان در زمان ریاست جمهوری شان بود زمانی که به حق لقب سردار سازندگی و امیرکبیر زمان را به او دادند! به او رای دادم چون از یاران نزدیک امام خمینی و از پشتیبانان مقام ولایت بوده و هست.

آن انتخاب، سومین انتخابات ریاست جمهوری بود که من واجد شرایط رای دادن بودم و شرکت کردم و برای سومین بار رئیس جمهور من انتخاب نشد !!! این بار هم خیلی ناراحت شدم و با خود گفتم یعنی باز هم دوران رکود ادامه خواهد داشت، چهار یا هشت سال دیگر!!! با خود گفتم این رئیس جمهور جوان مملکتمان را به باد خواهد داد او فکر کرده مملکت داری بچه بازیست!!! اما هر روز هر ماه و هر سالی که گذشت احساسم و نگاهم به او تغییر کرد درست همان قدر که آقای خاتمی مرا مطمئن کرد که رای ندادنم به او کار درستی بوده است؛ آقای احمدی نژاد هم مرا پشیمان کرد که چرا از اول به او اعتماد نکردم !

کارهای دکتر منحصر به فرد و کم نظیر یا بی نظیر بود؛ علمی دقیق و شجاعانه با توکل به خدا و اعتماد به مردم و توانایی ایرانی بخصوص جوانان ایرانی دکتر همان روحیه ای که بواسطه آن انقلاب پیروز شد و جنگ تحمیلی بدون از دست دادن یک وجب از خاکمان به پایان رسید کارهای کشور را چه در عرصه داخلی و چه خارجی با موفقیت بپیش می برد! دیگر لحظه به لحظه به او ارادتمندتر می شدم درست همانطور که او نیز روز به روز کامل تر می شد. او در همان ابتدا استراتژی خارجی ایران را تغییر داد و _ به جای التماس به اروپا و آمریکا به اسم تنشزدایی و اعتماد سازی! _ جهت سیاست خارجی کشور را به سوی آمریکای لاتین آفریقا و آسیا تغییر داد و گفت دنیای به این بزرگی که به چهار تا کشور از خود راضی و زورگو محدود نمی شود! بحث انرژی هسته ای را هم با به میدان آوردن اکثریت مردم و انداختن توپ به زمین شصت هفتاد ملیونی ملت، در سر میز مذاکرات به نفع ما تمام کرد او بعد از سالها ایران را از موضع تدافعی و توجیهی به موضع تهاجمی و طلب کار برد تا کی باید بخاطر دفاع از حق و پیروی از دین خدا جواب پس می دادیم که مثلا چرا فلان رابطه ی کثیف در کشور ما رسمی و مجاز نیست و یا چرا قاتلین را اعدام میکنیم و... حالا نوبت ما بود که نگرانی خود را از وضع حقوق بشر و بخصوص حقوق زنان و کودکان در کشورهای جهان بخصوص کشورهای غربی ابراز کنیم حالا ما باید از تهجر و تعصب بی منطق غرب درباره صهیونیسم و هولوکاست می پرسیدیم! و می پرسیم که چرا باید متعصبانه از بی خدایی و بی دینی بعنوان پیروی از عقل و علم دفاع کرد! همه این ماجراها گذشت تا رسید به انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری !

اما در انتخابت دهم چه اتفاقی افتاد!

انتخابات دهم از نظر حضور مردم و شور و هیجان رقابت، نسبتا سالم و قابل قبول بود هرچند کمی زیاده روی در مناظره های تلویزیونی و مناظره های نمایندگان نامزد ها رخ داد که آن هم می‌توانست با ملایمت و گذر زمان و از راه‌های قانونی، آثار سو خود را از دست بدهد چون آثار مفید آنها در ایجاد شور و شوق مردمی بیشتر از ضرر شان بود.

ماه‌ها قبل از انتخابات جوسازی سنگین و ناجوانمردانه ای علیه تمام کارهای دولت شروع شده بود. بسیاری از کارهایی که بعضی از آنها از حماسه‌های اول انقلاب و دوران جنگ چیزی کم نداشت، معکوس تفسیر و هر چه باعث عزت بود عامل ذلت معرفی می‌شد ! پافشاری بر حقوق هسته‌ای ، دفاع از حقوق بشر و مردم فلسطین، دیپلماسی فعال و با عزت خارجی، طرح‌های شجاعانه اقتصادی همه و همه باعث سر شکستگی و به خطر افتادن کشور معنی شد و این خبر از یک مبارزه انتخاباتی نامتعارف را می داد . دکتر احمدی نژاد خود را آماده یک مبارزه علمی و کارشناسی کرده بود ولی رقبای محترم یا شاید مشاوران و معاونانشان تصمیم به فحاشی و دروغ پردازی و دروغگو خطاب کردن رییس جمهور و حتی نهادها و سازمانهای حکومتی داشتند!!! کاری که در طول سال‌های پس از انقلاب در چنین سطح گسترده‌ای با هیچ رییس دولتی نشده بود!

من و شاید خیلی‌ها مثل من از این ماجراها گذشتیم و همه چیز را به 22 خرداد و پای صندوق‌های رای واگذار کردیم! اما...! متاسفم!

باید بین وقایع انتخابات قبل و بعد از 22 خرداد تفاوت قایل شویم، بین آقایان نامزدها و حامیان و طرفدارانشان قبل و بعد از انتخابات فرق هست! تا قبل از رای گیری، مردم نامزدهای مدعی قانون را می دیدند و بعد از آن، مردان قانون گریز که دیگر خدا را بنده نبودند و از شکستشان عصبانی بودند! حتی زیر قانون اساسی زدند که خودشان در تدوین و بازنگری آن نقش مستقیم داشتند؛ حالا به بهانه مخالفت با افراد، قوانین را زیر پا می‌گذاشتند و این واقعا فاجعه بود!

من همه اینها را فرع می‌دانم ولی اصل چیست؟؟!!

از اول هم معلوم بود که دکتر مجددا رئیس جمهور می‌شود. مردم به کسی که در دور اول عملکرد چندان خوبی نداشت دوباره رای داده بودند! آقای خاتمی خود در روزهای پایانی ریاست جمهوری اعتراف کردند که انتظارات مردم برآورده نشد، چه رسد به دکتر احمدی نژاد که با کارهای شبانه روزی و خدمت صادقانه در میان اکثریت قابل توجه مردم محبوب شده بود.

 سناریویی از ماه ها یا شاید سالها قبل از انتخابات آغاز شده بود. که من معتقدم بزرگتر و پیچیده‌تر از آن بود که بتواند برنامه ریزی رقبای آقای احمدی نژاد باشد و از طرفی آنقدر ناشیانه بود که معلوم بود طراحان آن ملت ما را خوب نمی شناسند!!! انگلیسی‌ها و کشورهای متحدشان با کمک عاملانی از گروهک‌های منافقین و انجمن پادشاهی با جاسوسی در کشور و میان گروه‌ها و احزاب، اطلاعاتی را کسب و افرادی را شناسایی کرده بودند تا در روزی مناسب مثل ایام انتخابات دهم، برای هزارمین بار سیاست "تفرقه بنداز و حکومت کن!" را روی ملت هوشیار ایران آزمایش کنند؛ اعترافات افرادی مثل "حسین رسام" کارشناس ارشد سفارت انگلیس و "محمد رضا علی زمانی" عضو انجمن تروریستی پادشاهی و موج سفرها از انگلیس به ایران کاملا موید این ادعاست! در حالی که بقول معروف "آزموده را آزمودن، خطاست !"

 آنها می‌دانستند که دولت نهم تکرار خواهد شد؛ پس باید تمام سعی خود را می کردند تا ابزار فشار مناسبی برای آینده فراهم کنند. نباید دولت دهم بتواند با همان قدرت در عرصه‌های داخلی و خارجی ظاهر شود! باید وجهه ایران اسلامی در جهان تخریب شود. چرا در حالی که در کشورهای اروپایی و غربی بحران‌های گوناگون وجود دارد و مردم از حاکمان خود ناراضی اند ملت و دولت ایران اینقدر هماهنگ و متحدند؟!! باید ابزارهایی تهیه می شد تا حرکت دولت کند شود و از فردا هر کاری که خواست انجام گیرد بگویند "نشون به اون نشون که...!! " و چوب لای چرخ مملکت بگذارند و یا به اصطلاح باجگیری کنند!!

اما روند کار!

دولت دکتر احمدی نژاد آنقدر کار کرده بود و موفقیت کسب کرده بود که رویارویی مستقیم با آن محکوم به شکست بود یا نیازمند به برنامه ای قوی‌تر! بنابراین مخالفان برای رسیدن به اهدافی که قبلا اشاره کردم نیازمند به یک روش تخریبی بودند پس در مرحله اول:

 دولت را یک دولت دیکتاتوری معرفی کردند و با ارئه تحلیل های هدفمند و پرونده سازی علیه رییس جمهور حتی تا تخریب شخصیت ایشان و طرح مسایلی که ربطی به اداره کشور و وظایف رییس جمهوری نداشت این مرحله را پیش بردند و اختلافات معمول بین نهادهای مختلف کشور را تعبیر به قانونگریزی و یا دیکتاتوری کردند! احمدی نژاد باید فردی دروغگو جلوه داده شود و برای این امر به هر کاری از جمله مونتاژ و تدوین فیلم و خبر و حتی دروغگویی در سطحی وسیع دست زدند و مرزهای اخلاق و انصاف را کاملا زیر پا گذاشتند!

مرحله دوم :

حال بر پایه مرحله اول می‌توان مراحل بعدی را پیش برد با طرح یک سوال ساده؛ آیا دولت دیکتاتور و دروغگو نمی‌تواند برای بقای خود در انتخابات تقلب کند؟! با این سوال و ایجاد توهم تقلب بر طبل ابطال کوبیدند و جو را متشنج کردند و خسارات سنگینی به مردم وارد شد در این مرحله هم مثل قبل گروه‌های سندساز و رسانه‌های دروغ پرداز نقش خود را به خوبی ایفا کردند و ماجراهایی مثل "ندا آقاسلطان" را بوجود آوردند! که حتما به قدر کافی شنیده اید! دلایل زیادی بر پوچ بودن ادعای تقلب وجود دارد از جمله سخنان آقایان "دکتر ولایتی" و "حداد عادل" از اعضای شش نفری شورای حکمیت در جمع دانشجویان مبنی بر عدم وجود مدرک تقلب و به اذعان نماینده آقای مهندس موسوی در دیدار با رهبری که معترف بودند با چنین اختلاف رای بالایی، تقلب امکان ندارد! اما اینکه چرا پس از اعلام آمادگی برای هر گونه همکاری در صورت ارایه سند هیچ اقدامی توسط کاندیداها صورت نگرفت، کاملا نشان می‌دهد آنان به خوبی می‌دانستند تقلب نشده است!

مرحله سوم:

سوال! آیا از حکومت دیکتاتور و متقلب بعید است که زندان‌هایی مخوف شبیه یا بدتر از گوانتانامو و ابوغریب داشته باشد؟! این سوال را از هر کسی که از نیت شما بی خبر باشد بپرسید می‌گوید نه! بعید نیست! در این مرحله تبلیغات وسیعی شد تا جایی که سناتور جمهوریخواه "مک کاتر" در مجلس سنای آمریکا جز به جز داستان "ترانه موسوی" را تعریف می‌کند در حالی که کنار عکسی بزرگ از او ایستاده ! یا داستان "علیرضا توسلی" نوجوان 12 ساله که در تصادف رانندگی کشته شده بود ولی گفتند او را در درگیری‌ها در مراسم ندا کشتند ! این دروغ پردازیها نشان از یک دشمنی برنامه ریزی شده دارد. من امکان بروز برخی حوادث حین یا پس از دستگیری را کاملا رد نمی‌کنم چون همه افراد در هر شرایطی عکس العمل مشابهی ندارند و در مقابل ایجاد هیجانات، ضرب و شتم، فحاشی و قانون شکنی صبورانه برخورد نمی‌کنند ولی مطمینا خشونت و شکنجه روش مسوولان و سیاست نظام نیست و در صورت وجود تخلف با آن برخورد خواهد شد!

مرحله چهارم:

دادگاه‌های فرمایشی یا دادگاه‌های استالینی اتهام دیگری است که تا اینجا به مجموعه حاکمیت نظام وارد کرده‌اند تا بتوانند ضمن ایجاد فضا برای کتمان حقایقی که در این جریان برملا می‌شود همچنان زمینه را برای ادامه مخالفت ها و ایجاد اصطکاک داخلی آماده نگه دارند .

حرف آخر

ایران اسلامی کشور بزرگی است و به دلایل زیادی که جای طرح آن این جا نیست بشدت مورد طمع کشورها و گروه‌ها واقع می‌شود و اگر کوچک‌ترین راه نفوذی برای دستیابی به این سرزمین پاک پیدا کنند از آن نمی گذرند پس ما هم نباید کم‌ترین غفلتی انجام دهیم

پس از همه این حرف‌ها باید بگویم هر کسی ممکن است تصمیماتی بگیرد که درست نباشد و یا اتفاقاتی بیافتد که از عهده خارج است اما انتظاری که از مردم و نخبگان کشور می رود این است که در شرایطی که زمینه فتنه فراهم می شود تمام سعی خود را بکار گیرند تا بازیچه دست بازیگران نشوند و عزت کشور را فدای باند بازی و منافع حزبی و گروهی نکنند. از همه مهم‌تر غرور فردی را به غرور ملی ترجیح ندهند!

 به امید پیروزی و سربلندی ایران اسلامی !

والسلام !







سلام

نمی دونم دوستان از متن قبلی چی می خوان و فکر می کنند باید چی بفهمند که اینقدر براشون مبهمه ! نکند فکر کردند منم معتاد شدم!!! ؟ نه بابا ! اگر هم معتاد شده باشم از بدترین نوعشه یعنی اعتیاد به روزمرگی!!

 وقتی اون متن کوتاه رو نوشتم داشتم به تواناییهای انسان فکر می کردم و اینکه، عمر خیلی کوتاهه! و بعضیها مفت می بازند! شاید اگر به آدمهایی که خودشون رو با یکی از انواع مواد مخدر و نابودگر روح و جسم می کشند می گفتی بیا یک هفته مجانی خیابونها رو جارو کن یا ده تا درخت بکار یا هر کار دیگه، عمرا کار نمی کردند!! می گفتند وقت و انرژی و جونم رو بگذارم که چی ؟!!! بیگاری کنم مگه مغز خر خوردم؟!! عمرا...!!! اما ببین، عین آب خوردن هم وقت و عمر، هم توان و انرژی، هم سرمایه و پولشون رو هدر می دهند و با بدترین وجه اجتماعی در اوج ذلت و خواری می میرند! نه سودی برای خود و خونوادشون دارند نه برای جامعه!

وقتی می بینم که حضرت علی علیه السلام وقتی کار خاصی نداشتند و به تعبییر ما کار مهمتری از دستشون بر نمی آمده بی کار نمی موندند و مثل یک کارگر ساده به کندن چاه آب و کشاورزی می پرداختند .

مشکل اینجاست که جوونهای ما خوشگذرون شدند دنبال خوشیهای زود گذرند و وقتی که بهش می رسند درست همیجاست که می چسبند به زمین و بتدریج فلج می شوند !!

بگذریم ، این بحث اعتیاد از آن بحث‌هایی است که پایان ندارد ! بی خیال !!! (آدم فضایی ها ، مواظب سوپرترانزیستورتون باشید !!!!!)







زندگی کوتاهه! خیلی کوتاه!! تازه پرواز رو یاد گرفته بودم. هنوز رنگ پرهام رنگ جوونیه؛ هنوز طعم عشق رو نچشیدم؛ هنوز شاخه های ترد و نازک رو زیر پنجه هام حس می کنم؛ چی شد؟!! از کجا اومدی تو ؟! با اون خش خش گرم و نفس سردت! تو که نه دست و پایی داری نه پنجه و بالی ...!

لعنت بر اعتیاد که مثل مار خوش خط و خالی آروم آروم می خزه و میاد نزدیک، وقتی می فهمی کی بود، چی بود که توی دهنشی!!!

مشکل دنیا اینه که لبریز از مشکلاته و متاسفانه یا خوشبختانه اکثر وقایع فقط یک بار بوقوع می پیوندند و قابل تجربه کردن نیستند!







این اولین نوشته در سال 88 را می نویسم در حالی که تا این لحظه وبلاگم حتی با یک پست ساده هم رنگ و بوی سال نو را نگرفته!

بارها و بارها خواستم بنویسم ولی نشد، چرا؟! نمیدانم !

از خودم... از افکار و احساساتم...  از اتفاقات روز و روزمرگیهام... از اجلاس ضد نژادپرستی و احمدی نژاد... از ایران و پیشرفتهای هسته ای... از حنا مشهورترین بزغاله ایران .... از آمریکا و مترسک جدیدش بوش سیاه.... از بازی مسخره آنفلانزای خوکی.. !!! 

دیروز خبر درگذشت پیمان ابدی را شنیدم و خیلی متاثر شدم مدتها منتظر بودم تا فیلمی ایرانی ببینم که وادارم کند در تیتراژ پایانیش دنبال اسم او بگردم!  ... خیلی حیف شد ! مثل همیشه....!!

خب فعلا که درسها خیلی وقت و انرژی برایم باقی نمی گذارد.

التماس دعا!






صفحات :
|  <  <<  6  7  8  9  >  |